نا سازگی در ایدئولوژی و اندیشه، نیروهای مشروطه خواه بر سر دوراهی« اجماع و تضاد» پس از مشروطه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری تاریخ ایران دانشگاه شیراز و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس

2 بخش تاریخ- دانشکده ادبیات و علوم انسانی-شیراز- ایران

10.22034/api.2024.2022920.1012

چکیده

مشروطه جنبش و رویدادی چند فرهنگی و چند ایدئولوژیکی بود. هم زمان با تدوین متمم قانون اساسی، تفاوت برداشت ها و اختلافات فکری مابین علما و روشنفکران از مفاهیمی چون، عدالت خانه، مجلس شورا، قانون، آزادی، برابری و ... باعث اختلافات فکری و ایدئولوژیک مابین آنها شد. روش پژوهش در این مقاله، تبیینی و علّی و ابزار گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان دهندة این است که برای هیچ یک از قبیل آزادی، برابری، قانون و ... یک تعریف مطلق وجود ندارد. اجماع و تضاد و ایدئولوژی همیشه پیوند نزدیکی با هم دارند.که بازتاب ترکیبی از منافع مشترک و متضاد است. نخست باید اندیشه‌ها را تجزیه و تحلیل کنیم تا ریشه مشکل را پیدا نمود. برداشت های متفاوت از این تمایلات، به یک سری تضادهای اساسی می انجامد. یکی از مهمترین توانایی ها، روش «دیالکتیک» و الزامات مشارکت افراد در جامعه است. دیالکتیک با تمایلات متضاد سر و کار دارد و کوشش در یافتن مفاهیمی است که به رضایت طرفین دعوا بینجامد. با توجه به اینکه در ایران پیش از پیروزی نظام مشروطه، هیچ سابقه‌ای در این زمینه وجود نداشت، دو گروه علمای مشروطه خواه و روشنفکران سکولار نمی‌دانستند لازمه پارلمان و آزادی، مذاکره و مصالحه است و باید بتوانند ضمن حفظ کثرت و اختلاف‌نظری که دارند، نهایتاً بر سر منافع و مصالح کلی کشور در یک نقطه وحدت نظر برسند.